Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «شبستان»
2024-05-03@18:07:46 GMT

ضربه منافقان به اسلام بدتر از کفار است

تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۷۱۴۲۲

ضربه منافقان به اسلام بدتر از کفار است

حجت الاسلام میرزا محمدی گفت: منافق با زبان دین و لباس شریعت وارد شده و ضربه ای بدتر از کفار به اسلام می زدند.

به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام والمسلمین میرزا محمدی استاد حوزه علمیه به مناسبت ایام فاطمه در حسینیه حق شناس به سخنرانی پرداخته و گفت: قرآن کریم در آیات مختلف نسبت به نفوذ جریان نفاق به مومنان و اصحاب پیامبر(ص) هشدار می‌دهد و به ارتباط آنها با یهود اشاره می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



وی با استناد به آیات ۵۱ و ۵۲ مائده عنوان کرد: رهبر و تفکری که جریان نفاق را تولید می کند یهود است. پیامبر اکرم در ابتدای ورود به مدینه به هیچ قیمت در مقابل جریان یهود، اسلام و مسلمین را ذلیل نشان ندادند. سرتاسر عزت و اقتدار رهبر و حکومت اسلامی بود. 

استاد حوزه علمیه ادامه داد:‌ پس از فتح خیبر تمام هیمنه و قدرت یهود به خاک مالیده شد و پس از کوچ آنها از مدینه به سمت شامات با امپراطور روم تشکلی را درست کردند که به اسلام و مسلمین تعرض کنند. پیامبر(ص) سه جنگ موته، تبوک و یرموک را با آنها داشتند.

حجت الاسلام میرزا محمدی با بیان اینکه خاورمیانه مسیر ظهور و حکومت مهدوی است، اظهار کرد: به دستور رهبری نباید این منطقه ناامن باشد چراکه این منطقه از حیث تمدن ادیانی بسیار مهم و استراتیک است.  سه تمدن یهود، مسیح و اسلام در این منطقه استوار هستند و از نظر ثروت ثروتمندترین نقطه عالم است و می‌تواند به کل جهان تسلط نظامی داشته باشد و نزدیک ترین و دقیق ترین برج دیده بانی دنیا است، به همین دلیل از سالیان قبل از اسلام مورد نظر یهود بوده است.

وی افزود: پس از شکست منافقان در خیبر، آنها سه جنگ بر پیامبر(ص) تحمیل کردند پیامبر(ص) با لشکری بزرگ هزار کیلومتر ازمدینه بیرون رفتند و اجازه ندادند بر مرزهای حکومت اسلامی تعرض کنند. امروز مدافعان حرم هم بر اساس سیره پیامبر(ص) ورود کردند و به شهادت رسیدند. 

استاد حوزه علمیه بیان کرد: پس از اینکه هیمنه یهود به خاک مالیده شد و با فتح مکه سرزمین وحی از لوث شرک و مشرکین پاک شد، جریان چهارمی در کنار این سه جریان بود که قرآن از آنها به جریان منافقین و فی قلوبهم مرض تعبیر می‌کند. منافقان در خانه پیامبر(ص) و بین اصحاب پیامبر(ص) بودند. جریان نفاق در بین اصحاب پیامبر(ص) قدرت، ثروت و نفوذ اجتماعی داشتند. در جنگ تبوک ۳۰ هزار نفر با پیامبر خارج شدند اما در بین راه ۲۰ هزار نفر به رهبری و شیطنت عبدالله ابن ابی برگشتند.

حجت الاسلام میرزا محمدی با استناد به آیه ۱۰۷ سوره توبه که به نفوذ منافقان اشاره دارد، گفت: آنها با بهانه های بسیار زیبا نزد پیامبر(ص) آمدند؛ که امروز هم در بین منافقان کشور ما هم هست. مسجد ضرار در این آیه مثال زده می شود که دستور آمد این مسجد را مثل ماجرای گوساله سامری باید آتش بزنید. 

وی افزود: جریان نفاق برای ضربه زدن به اسلام روبروی مسجد فاحشه خانه یا میخانه نمی زند بلکه روبروی مسجد مسجد درست می کند اوایل انقلاب منافقانی را داشتیم که حافظ کل قرآن و نهج البلاغه بودند آنها به قدری در جریان انقلاب نفوذ کرده بودند که در برخی موارد جایگاه امام جماعت را در مساجد بر عهده گرفتند امام فرمودند خطر آنها از کفار بدتر است. پس از اینکه دیدند  منطق آنها با منطق امام سازگار نیست دست به ترور زدند و ۱۷ هزار نفر را کشتند.

این استاد حوزه علمیه ادامه داد:‌ جریان نفاق در بین اصحاب پیامبر(ص) بودند تا اینکه درگیری با آنها به امیرمومنان امام علی(ع) ارث رسید. منافق با زبان دین و لباس شریعت وارد شده و ضربه ای بدتر از کفار به اسلام می زدند. در برابر جریان نفاق، ۷ نفر با امیرمومنان امام علی(ع) باقی ماندند که آنها را هم با کتک دستگیر کرده و برده بودند بنابراین در برابر منافقان تنها امیرمومنان امام علی(ع) و خانواده او باقی مانده بودند. حضرت زهرا(ص) به میدان آمدند که حق امیرمومنان امام علی(ع) را پس بگیرد.

وی با بیان اینکه حضرت فاطمه(س) در برابر فتنه‌های زمان انقلابی عمل کردند. خاطرنشان کرد: در برابر جریان منافقان اسلام اجازه نمی‌دهد که مسلمان در برابر دشمنان تواضع کنند چه برسد که به آنها امتیاز بدهد. منافقان خلافت را از امیرمومنان امام علی(ع) غصب کردند و تنها یادگار پیامبر(ص) حضرت زهرا(ص) را به شهادت رساندند. حضرت زهرا(ص) با وصیت خود مبنی بر مخفی بودن قبر ایشان، منافقان و طاغوت زمان را برای همیشه رسوا کردند.

پایان پیام/487

منبع: شبستان

کلیدواژه: امیرمومنان امام علی ع استاد حوزه علمیه اصحاب پیامبر ص حجت الاسلام میرزا محمدی جریان نفاق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۷۱۴۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

امام صادق(ع) و عبور از دوگانه‌های باطل

یکی از ابعاد مهم در سیره امام صادق(ع)، نهضت علمی و فرهنگی گسترده‌ای بود که توسط ایشان جریان پیدا کرد. امام صادق(ع) نهضتی را که پدر بزرگوارش، امام محمد باقر(ع) آغاز کرده بود، به اوج رساند. عصر امام صادق(ع) یکی از پرتحول‌ترین دوره‌های تاریخ اسلام است. این دوران با تضارب افکار و اندیشه‌ها و پیدایش نحله‌های مختلف و انواع انحراف‌ها و بدعت‌ها و عقاید باطل در جامعه همراه بود. بسیاری از این جریان‌های فکری، دوگانه‌های باطلی بود که در برابر یکدیگر شکل گرفته بود و امام صادق(ع) با عبور از هر دو جریان، جریان سومی را به عنوان خط اصیل معارف اسلامی تبیین ‌کردند.

اکنون برخی از این دوگانه‌های انحرافی و نحوه عبور امام صادق(ع) از آن‌ها و تبیین جریان سوم و اصیل را بازگو می‌کنیم.

برخی از دوگانه‌های انحرافی در زمان امام صادق(ع)

جریان «اهل حدیث» یکی از جریان‌های فکری دوران حضرت بود که تمرکز خود را روی روایات قرار داده و تعقل را کنار گذاشته بود، در مقابل این جریان «اهل رأی» بودند که در عقل‌گرایی افراط داشتند و به متون وحیانی توجهی نداشتند.

جریانی دیگر به نام «جبریه» قائل به جبر بودند و اختیار انسان را با استناد به توحید عملی زیرسؤال می‌بردند و در مقابل این جریان، «مفوّضه» انسان را به‌صورت کامل مختار دانسته و عملاً سلطه و اراده الهی نسبت به افعال انسان را زیرسؤال می‌بردند. همچنین در رویکردهای تفسیری، جریانی بود که به‌صورت کلی امکان تفسیر قرآن را زیرسؤال برده و قرآن را قابل تفسیر نمی‌دانست و جریانی دیگر بدون هیچ چارچوب مشخصی، به تفسیر قرآن می‌پرداخت تا جایی که کار به تفسیر رأی کشیده می‌شد.

در مباحث خاص‌تر و جزئی‌تر کلامی، جریانی در بحث خداشناسی و صفات الهی، قائل به تعطیل بود و «معطله» نام داشت. در برابر آن، جریان «مشبهه» و یا «مجسمه» بود که خدا را به مخلوقاتش تشبیه می‏کرد و برخی از آن‌ها برای خدا جسم قائل بودند.

مقابله با دوگانه‌های انحرافی با تبیین جریان سوم

گفتیم اهل حدیث، کسانی بودند که عقل و علم را به‌طور مطلق انکار کرده و تنها بر ظواهر قرآن و حدیث تکیه می‌کردند. این جریان درواقع اهل «جمود بر نص» بود و هرگونه تعقل در متن را کنار می‌گذاشت. در مقابل این جریان، جریان اهل رأی بود که عقل‌گرایی افراطی را دنبال می‌کرد و در استنباط‌های فقهی نیز به جای تکیه بر متون دینی، اهل قیاس و استحسان بود. این جریان نیز در واقع اهل «اجتهاد در برابر نص» بود. امام صادق(ع) در برابر این دو جریان، جریان سومی را مطرح کرد که عبارت است از: «اجتهاد در نص». به این معنا که امام صادق(ع) نوعی جریان فقاهتی را تثبیت کرده و توسعه داد که در آن، تکیه بر منابع اصیل دینی و نصوص کتاب و سنت با رویکرد اجتهادی و به‌کارگیری تعقل در استفاده از نصوص دینی محوریت داشت. این جریان از یک طرف مرزبندی با جریان اهل حدیث داشت، چرا که تعقل را به کار می‌گرفت و از طرف دیگر مرزبندی با جریان اهل رأی داشت، از این نظر که مبنا را منابع شرعی قرار می‌داد. این جریان سوم، عبور از دوگانه باطل جمود بر نص و اجتهاد در برابر نص بود.

در بحث توحید و امکان شناخت صفات خداوند، گفتیم اهل تعطیل معتقد بودند عقل آدمی راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد و عملاً مانع هرگونه قضاوت درباره صفات خدا می‌شدند. در مقابل نیز اهل تشبیه معتقد بودند میان اوصاف الهی و انسان به لحاظ معنایی تفاوتی نیست و اوصاف خالق را به اوصاف مخلوقات تشبیه می‌کردند. امام صادق(ع) منظر کلامی متفاوت و نگاه سومی را به عنوان «اثبات بلاتشبیه» مطرح کرد. به این بیان که عقل می‌تواند صفات خدا مانند وجود، علم، قدرت و حیات را اثبات کند؛ اما نمی‌تواند به کُنه صفات الهی راه پیدا کند. پس ما صفات جمال و جلال خداوند را اثبات می‌کنیم؛ بدون اینکه خدا را به مخلوقاتش تشبیه کنیم.

یکی دیگر از مباحث کلامی، بحث مهم و پیچیده جبر و اختیار است. عده‌ای قائل به جبر شدند و با اتکا به توحید عملی، هرگونه اختیار را برای انسان نادیده گرفتند. به این معنا که ما اگر موحد هستیم، باید همه افعال را فعل خدا بدانیم و افعال انسان نیز مخلوق خداست و انسان در آن نقشی ندارد. در این نگاه هرگونه اراده و اختیاری برای انسان نفی می‌شود. در مقابل آن، جریانی قائل به تفویض بودند. به این معنا که می‌گفتند انسان در افعال خود کاملاً مختار و آزاد است و خدا نیز سلطه‌ای بر افعال او ندارد. پس افعال انسان صرفاً با اراده و اختیار انسان انجام می‌شود.

امام جعفر صادق(ع) اینجا نیز در برابر هر دو جریان انحرافی، جریان سومی را با عنوان «امر بین الامرین» مطرح کرد. حدیث معروف «لاجبر و لاتفویض بل امرٌ بین الأمرین» اشاره به همین جریان سوم دارد. ما با وجدان خودمان درک می‌کنیم که قطعاً مجبور نیستیم و دارای اراده و اختیار هستیم. از طرفی قول به جبر، ظلم به خدای متعال است. اینکه ما انسان را مجبور بدانیم و در همین حال، او را مکلف بدانیم، معنا ندارد. تکلیف و عقوبت انسان به‌واسطه فعلی که اختیاری دخصوص آن نداشته، ظلم و قبیح است و چنین چیزی نسبت به خدای متعال، محال است.

از سوی دیگر اگر اختیاری داریم، خدا این اختیار را به ما داده و ما به اذن او است که می‌توانیم افعال خودمان را انجام دهیم، نه اینکه خدا دیگر بر ما سلطه‌ای نداشته باشد. پس نه جبر درست است و نه تفویض و این همان امرٌ بین الأمرین است. همچنان که بزرگان دین فرموده‌اند انسان در هر رکعت نمازش با جمله «بِحَولِ الله وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُد» نفی جبر و تفویض می‌کند. در واقع با عبارت «اقوم و اقعد» نفی جبر می‌کنیم و با عبارت «بحول الله و قوته» نفی تفویض.‌

در بحث تفسیر قرآن نیز اشاره شد عده‌ای هرگونه تفسیر قرآن را منع کرده و بر این باور بودند امکان فهم قرآن برای انسان وجود ندارد. به اعتقاد آنان قرآن یک متن معماگونه‌ای است که فقط باید تلاوت شود. در برابر آن‌ها، جریان دیگری نیز آنچنان در تفسیر آیات افراط می‌کردند که عملاً هیچ چارچوبی برای تفسیرشان وجود نداشت و هر چه به ذهنشان می‌رسید در مورد آیات قرآن گفته و رسماً تفسیر به رأی می‌کردند. امام صادق(ع) در برابر هر دو جریان، جریان سومی را به نام «تفسیر اجتهادی» که تفسیر بر مبنای حجت بود، بیان کرد. اکنون نیز مفسران شیعی از همین مبنا برای تفسیر آیات الهی پیروی می‌کنند. به این معنا که قرآن قابل فهم است و امکان تفسیر قرآن نیز وجود دارد؛ اما در چارچوب علم یا دلیل علمی. به بیان دیگر، ما باید برای هر برداشت تفسیری، حجت و دلیل معتبر داشته باشیم. این همان روش تفسیر اجتهادی است.

امام صادق(ع)، پایه‌گذار کلام، فقه و تفسیر شیعه

دوگانه‌های باطل جمود بر نص و اجتهاد در برابر نص، تعطیل و تشبیه، جبر و تفویض، منع از تفسیر و جواز تفسیر به رأی، همگی نمونه‌هایی از جریان‌های انحرافی و باطلی بود که در دوران امامت امام صادق(ع) رواج داشت و امام با نهضت علمی و فرهنگی همه‌جانبه‌ای که به راه انداخت و معارف فراوانی که عرضه کرد و شاگردان فراوانی که پرورش داد، خط اصیل معارف اسلامی را تبیین و تثبیت کرد.

ما امروز میراثدار همان خط اصیلی هستیم که امام صادق(ع) در برابر این جریان‌های انحرافی ترسیم کرد. کلام شیعه و فقه شیعه و تفسیر شیعه، محصول تبیین همه‌جانبه امام صادق(ع) و مرزبندی با جریان‌های فکری انحرافی و دوگانه‌های باطل است.

منبع: روزنامه قدس

دیگر خبرها

  • بزرگترین خدمت و جهاد خدمت به مردم است
  • بیداری نسبت به جنایات رژیم صهیونیستی به داخل دانشگاه‌های آمریکا رسید
  • خداوند از معلمان و دانشمندان به عنوان لوح محفوظ نام می‌برد
  • اگر جامعه فرهنگی آگاه باشد آن جامعه به پیروزی می‌رسد
  • چرا کشوری مثل مصر سریال «حشاشین» را ساخت؟
  • چرا کشوری مثل مصر سریال "حشاشین" را ساخت؟
  • چرا کشوری مثل مصر سریال حشاشین را ساخت؟
  • بصیرت افزایی بزرگترین ضربه به طرح‌های استکباری دشمنان است
  • امام صادق(ع) و عبور از دوگانه‌های باطل
  • شباهتهای جنگ غزه و ائتلاف کفار و مشرکین مکه و یهود مدینه در جنگ احزاب